- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
شهادت امام سجاد علیه السلام
در سال شهادت امام سجاد دو گزارش متفاوت وجود دارد شیخ مفید، شیخ طوسی، شیخ کفعمی، محدث اربلی، ابن اثیر و ابن صباغ مالکی شهادت حضرت را در سال ۹۴ و در مقابل کلینی، طبرسی، فتال نیشابوری، ابن شهرآشوب و رضی الدین حلّی سال شهادت را ۹۵ هجری عنوان کردهاند. اما در خصوص ماه شهادت تمام مورخین متفق القول شهادت حضرت را در ماه محرم میدانند لیکن در تعیین روز آن اختلاف دارند و چهار روز متفاوت را ذکر کردهاند که به شرح زیر است. الف) طبرسی و ابن صباغ مینویسند که سید الساجدین در روز شنبه ۱۲ محرم به شهادت رسیدند. طبرسی اعلام الوری النص ص ۲۵۶، ابن صباغ مالکی، فصول المهمة ج۲ ص ۸۷۴، علامه مجلسی جلاءالعیون ص ۸۴۲، شیخ عباس قمی؛منتهی الآمال ص ۱۱۶۷ و فیض العلام ص ۲۱۱. ب) اما فتال نیشابوری ابن شهرآشوب و محدث اربلی روز ۱۸ محرم را بیان کرهاند. علامه طبرسی، اعلام الوری ج۱ ص ۴۸۱، فتال نیشابوری، روضة الواعظین ج ۱ ص ۲۲۱، محدث اربلی، کشف الغمه ج۲ ص ۸۲، ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب ج۴ ص ۱۷۵، رضی الدین حلّی، العدد القویه ص ۳۱۶، ، علامه مجلسی جلاءالعیون ص ۸۴۲، شیخ عباس قمی؛منتهی الآمال ص ۱۱۶۷ ج ) علامه مجلسی نقل کرده شیخ کفعمی ابتدا شهادت حضرت سجاد علیهالسلام را در ۲۵ محرم ذکر می کند لیکن در جدول تاریخ ۲۲ محرم را عنوان کره است که البته این نقل منحصر است و هیچ کس دیگری آن را نقل نکرده است. شیخ کفعمی، المصباح ص ۵۲۱، علامه مجلسی، بحارالأنوار ج۴۶ ص ۱۵۲، علامه مجلسی جلاءالعیون ص ۸۴۲، د ) مشهورترین روایت در شهادت زين العابدين علیهالسلام گزارش شیخ مفید، شیخ طوسی، شیخ کفعمی و حلی است که شهادت امام چهارم علیهالسلام را ۲۵ محرم تعيين و اعلام نمودهاند. شیخ مفید، مسار الشیعه ص ۴۵، شیخ طوسی، مصباح المتهجد ج ۲ ص۷۸۷، شیخ کفعمی، المصباح ص ۵۰۹، رضی الدین حلّی، العدد القویه ص ۳۱۵، علامه مجلسی بحارالأنوار ج ۵۹ ص ۱۹۹، علامه مجلسی جلاءالعیون ص ۸۴۲، شیخ عباس قمی؛منتهی الآمال ص ۱۱۶۷ و فیض العلام ص ۲۱۹ همچنین بعضی از مورخین نیز همچون کلینی و ابن اثیر بدون اشاره به روز تنها سال شهادت را بیان کردهاند. کلینی، الکافی ج ۱ ص ۴۶۸، الکامل فی تالریخ ج۴ ص ۲۳۸ امام سجاد ۵۷ یا ۵۸ سال عمر نمودند که از این مدت دو سال با جدش على بن ابى طالب، ده سال با عمويش امام حسن و پس از عمويش مدت ده سال با پدرش زيست كرد پس انقلاب عاشورا ۳۳ یا ۳۴ سال زندگى کرده و سرانجام بعد از شهادت در بقيع دفن شدند. مدت امامتشان پس از پدر سى و چهار سال بود در مدت امامتش بقيه حكومت يزيد بن معاويه و سلطنت معاوية بن يزيد و مروان حكم و عبد الملك مروان بود و در زمان وليد بن عبد الملك به شهادت رسیدند. شیخ کفعمی می نویسد هشام بن عبد الملك او را مسموم كرد در آن زمان وليد بن عبد الملك سلطنت میكرد. اما سيد بن طاوس در اقبال و ابن طلحه در فصول مینويسند كه وليد بن عبد الملك او را مسموم نمود. علامه مجلسی، بحارالأنوار ج ۴۶ ص ۱۵۱ حضرت باقرعليه السّلام فرمود امام سجاد علیهالسلام شترى داشت كه ۲۲ مرتبه با آن به حج رفت و براى يك بار هم باو شلاق نزد. پس از فوت و دفن حضرت زين العابدين علیهالسلام يكى از غلامان آمده گفت شتر از خانه خارج شده و رفته كنار قبر زین العابدین همان جا زانو زده و سر و گردن به قبر میمالد و ناله میكند، گفتم او را دريابيد. شتر را آوردند غلامان رفتند شتر را با اينكه نمیشناختند و نديده بودند از سر قبر آوردند امام باقرعليه السّلام فرمود آن شتر هم قبلا قبر را نديده بود. كَانَتْ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ نَاقَةٌ قَدْ حَجَّ عَلَيْهَا اثْنَتَيْنِ وَ عِشْرِينَ حَجَّةً مَا قَرَعَهَا بِمِقْرَعَةٍ قَطُّ قَالَ فَجَاءَتْ بَعْدَ مَوْتِهِ فَمَا شَعَرْتُ بِهَا حَتَّى جَاءَنِي بَعْضُ الْمَوَالِي فَقَالَ إِنَّ النَّاقَةَ قَدْ خَرَجَتْ فَأَتَتْ قَبْرَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فَبَرَكَتْ عَلَيْهِ وَ دَلَكَتْ بِجِرَانِهَا وَ تَرْغُو فَقُلْتُ أَدْرِكُوهَا فَجَاءُونِي بِهَا قَبْلَ أَنْ يَعْلَمُوا بِهَا أَوْ يَرَوْهَا فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ مَا كَانَتْ رَأَتِ الْقَبْرَ قَطُّ. شیخ صفار بصائر الدرجات ج ۷ باب ۱۵، كليني الكافي ج ۱ ص ۴۶۷ علامه مجلسی، بحارالأنوار ج۴۶ ص ۱۴۸ در تفسیر قمی آمده است که : اسماعيل بن همام از حضرت ابو الحسن نقل كرد كه فرمود چون هنگام وفات على بن الحسين رسيد سه مرتبه بيهوش شد پس از بهوش آمدن مرتبه آخر گفت الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ (ستايش خدائى را كه بوعده خود وفا كرد و زمين را ميراث ما قرار داد هر كجا بخواهيم در بهشت مسكن میكنيم خوب پاداشى به نيكوكاران میدهد. پس از اين سخن از دنيا رفت. تفسیر قمی ص ۵۸۲، علامه مجلسی، بحارالأنوار ج۴۶ ص ۱۴۷ ابن قولويه و ابن شهر آشوب و ديگران از امام صادقعليه السّلام روايت كرده اند كه جناب على بن الحسين علیهالسلام بر پدر بزرگوار ۲۰ سال- به روايتى چهل سال- گريست، و هرگاه طعامى نزد او حاضر میكردند میگريست، چون آبى به نزد او میآوردند آن قدر میگريست كه آن آب را مضاعف میكرد، پس يكى از غلامان آن جناب گفت: فداى تو شوم يا بن رسول اللَّه مى ترسم كه تو خود را هلاك كنى و گناهكار شوى، حضرت فرمود: إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ « سوره يوسف/ آيه ۸۶.» يعنى: شكايت مى كنم درد و اندوه خود را به خدا، و من میدانم از خدا آنچه شما نمیدانيد، پس فرمود: هيچ وقت به خاطر نمیآورم كشته شدن فرزندان فاطمه سلام الله علیها را مگر آنكه گريه در گلوى من میگيرد. به روايت ديگر فرمود: چون نگريم و حال آنكه پدر مرا منع كردند از آبى كه وحشيان و درندگان میخورند، و با لب تشنه او را شهيد كردند. متن عربی روایت: بَكَى عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَى أَبِيهِ حُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ص عِشْرِينَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِينَ سَنَةً وَ مَا وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طعاما [طَعَامٌ] إِلَّا بَكَى عَلَى الْحُسَيْنِ حَتَّى قَالَ لَهُ مَوْلًى لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ قَالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ إِنِّي لَمْ أَذْكُرْ مَصْرَعَ بَنِي فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِي الْعَبْرَةُ لِذَلِكَ. ابن قولویه کامل الزیارات ص ۱۰۷، شیخ صدوق الخصال ج۱ ص ۲۷۳، ابن شهر آشوب مناقب آل ابیطالب ج ۴ ص ۱۶۶ ابن بابويه به سند معتبر از امام محمّد باقر علیهالسلام روايت كرده است كه پدرم على بن الحسين علیهالسلام هرگز ياد نكرد نعمتى از خدا را مگر آنكه سجده كرد براى شكر آن نعمت، و نخواند آيه اى از كتاب خدا كه در آن سجده باشد مگر آنكه سجده میكرد، و هرگاه حق تعالى از او بدى را دفع میكرد از آن در بيم بود، يا مكر مكر كنندهاى را از او میگردانيد البتّه سجده میكرد، و هرگاه از نماز فارغ میشد البتّه سجده مى كرد، و هرگاه توفيق میيافت كه ميان دو كس اصلاح كند، براى شكر آن سجده میكرد، و اثر سجده در مواضع سجود آن حضرت بود، به اين سبب آن حضرت را سجّاد علیهالسلام میگفتند. همچنین ابن قولويه و ابن شهر آشوب و ديگران روايت كرده اند كه از گريه های فراوان آن حضرت، يكى از غلامان آن حضرت گفت كه: آيا وقت آن نشده است كه گريه تو آخر شود؟ امام علیهالسلام فرمود: واى بر تو به خدا قسم حضرت يعقوب در حادثه اى بس كمتر و واقع هاى ناچيزتر از آنچه من ديدم شكايت به پروردگار نمود و اظهار كرد: يا أَسَفى عَلى يُوسُفَ (وا اسفا بر فراق يوسفم). ( حضرت يعقوب دوازده پسر داشت و يك پسر او ناپيدا شد، و از بسيارى گريه ديده هاى او سفيد شد، و از وفور غم و اندوه پشت او خم شد با آنكه مى دانست كه او زنده است،) و من ديدم پدر و برادران و عموها و هفده نفر از خويشان خود را كه در برابر من و بر دور من كشتند و سر بريدند، چگونه اندوه من به نهايت رسد. متن عربی روایت: أَشْرَفَ مَوْلًى لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیهالسلام وَ هُوَ فِي سَقِيفَةٍ لَهُ سَاجِدٌ يَبْكِي فَقَالَ لَهُ يَا مَوْلَايَ يَا عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ أَ مَا آنَ لِحُزْنِكَ أَنْ يَنْقَضِيَ فَرَفَعَ رَأْسَهُ إِلَيْهِ وَ قَالَ وَيْلَكَ أَوْ ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ وَ اللَّهِ لَقَدْ شَكَا يَعْقُوبُ إِلَى رَبِّهِ فِي أَقَلَّ مِمَّا رَأَيْتَ حَتَّى قَالَ يا أَسَفى عَلى يُوسُفَ أَنَّهُ فَقَدَ ابْناً وَاحِداً وَ أَنَا رَأَيْتُ أَبِي وَ جَمَاعَةَ أَهْلِ بَيْتِي يُذْبَحُونَ حَوْلِي . ابن قولویه کامل الزیارات ص ۱۰۷، علامه مجلسی، بحارالأنوار ج۴۶ ص ۱۱۰ |